مدح و وفات حضرت معصومه سلاماللهعلیها
سـرتـاسـرِ قـم را غـمـی در بـر گرفته آرامِــشــَش را آهِ شــعــلــهور گـرفـتـه از داغِ مـعــصـومـه ســلام الله، حـتـی خـاکِ کـویـر از ابـر، چـشمِ تَـر گرفته هفت آسمان با اهلِ خود مشغولِ گریهست شاهِ خـراسـان روضه بر منـبـر گرفته سخت است داغِ خواهری هجرانکشیده جـانِ بـرادر را دلـی مـضـطـر گـرفته خاموش شد خورشیدِ بیت النور امشب حـال و هـوایِ صحـنـهٔ محـشـر گرفته از دست داده حـضرتِ بنتُ الهُـدی را بر دوشِ خود آیـاتـی از کـوثـر گرفـته سِرّ نجابت بود و رفت و دستِ تـقـدیر از دخـتـرانِ شـیـعـه، تـاجِ سـر گـرفته در صـحـنِ آئـیـنـه به هـمـراهِ مـلائک موسی بن جـعـفـر روضۀ دختر گرفته از داغِ دخـتر، خوانده اما در حـقـیقـت قـلـبـش بـرایِ غـربـتِ مــادر گـرفـتـه آن مادری که بعدِ ضربه خوردن از "در" سـردردهایِ سـخـت در بـسـتـر گرفته |